قرآن و پايان تاريخ
بشر به مقتضاى حُب ذات و طبيعت جستوجوگر خود همواره به سرانجام دنيا مىانديشد و اكنون كه فقر و فساد، ظلم و ستم، تبعيض و ناجوانمردى، استعمار و استثمار، انحصارطلبى قطب سلطه گر و صدها و هزاران پديده نا ميمون فرهنگى، سياسى و اقتصادى و اجتماعى به صورت وحشتناكى بر جوامع بشرى چنگ انداخته و عرصه را بر انسانهاى آزاديخواه و طالب حداقل حقوق انسانى تنگ نموده، اين سؤال كه آينده جهان و پايان تاريخ چگونه خواهد بود از اهميت ويژه برخوردار است.
و اهميت بيشتر آن زمانى روشنتر مىگردد كه به اين نكته توجه داشته باشيم كه بشر در دوران اوج شكوفايى علمى، صنعتى و تكنولوژى است و اين همه رشد و ترقى نه تنها مشكلى از بشر خسته از جنگها و خونريزىها، اضطرابها و تشويشها، نامردمىها و تبعيضها برطرف نساخته، كه مايه تورّم مشكلات و تشديد دردهاى او گرديده است. اكنون بايد بگوييم اين حق آدمى است كه بداند بشر در سير قهقرايى به گرداب فلاكت و بدبختى افكنده خواهد شد يا با آيندهاى روشن و عصرى طلايى كه آدمى به حقوق انسانى خود مىرسد و به سعادت و فلاح دست مىيابد مواجه مىشود. دانستن هر يك از اين دو پاسخ فقط رفع يكى از مشكلات فكرى او نيست بلكه نوع جهتگيرى او را در زندگى معين خواهد كرد و او را از خمودگى و سستى، يأس و افسردگى، اضطراب و پريشانى، انحطاط و سقوط خارج ساخته به انسانى پرتكاپو و فعال، اميدوار به آينده، صبور، مقاوم و ترقى خواه تبديل خواهد كرد. همه اديان الهى و بيشتر مكاتب بشرى، درباره پايان تاريخ، اظهار نظر كردهاند. در همه پيشگويىهاى{ . نجات بخشى در اديان، ص 13 و 14؛ على و پايان تاريخ، ص25-15.} مربوط به آخرالزمان، خبرهاى وحشتناك و نگرانكنندهاى وجود دارد؛ ولى اغلب بر اين امر اتّفاق نظر{ . هزاره گرايى، ص 25. } است كه پايان كار بشر، روشن و سعادتآميز است. در تمام فرقهها و{ . نجاتبخشى در اديان، ص 13 و 14. } مذاهب اسلامى، كم و بيش سرانجام سعادتمند بشر پيشبينى شده است.{ . قيام و انقلاب مهدى، ص 5. } در متون زرتشتى (از آيينهاى باستان) به صراحت از دوره طلايى بشر در پايان جهان ياد شده كه به آشوبها و بلاهاى بسيار مسبوق خواهد بود و با ظهور واپسين منجى (سوشيانس) محقّق مىشود. در آيين هندوان نيز هر{ . اوستا، گاهان، يسنه 46، ب 3 و يَشتها، ارديبهشت، ب 10 - 17 و فروردين، ب 129؛ نجاتبخشى در اديان، ص 3 - 71. } دوره انسانى به چهار قسمت تقسيم شده كه قسمت چهارم آن، مظهر غروب و افول تدريجى معنويت اوّليه است و از آن، به عصر ظلمت (Kali Yuga) تعبير مىشود؛ سپس منجى بشر ظاهر شده و با فروپاشى جوامع انسانى و ازبين رفتن شرارتها، دورهاى نو آغاز مىگردد.
در متون بودايى نيز از اين { . بحران دنياى متجدّد، ص 1 و اوپانيشاد، ص 772 - 774 و 737. } دوره، سخن به ميان آمده است. در{ . بودا، ص 518 و 519؛ على و پايان تاريخ، ص 23. } اديان ابراهيمى، بيش از آيينها و مكاتب ديگر بر دوره طلايى بشر در پايان تاريخ، تأكيد شده است. در عهد عتيق، برقرارى سعادت و عدالت در سرتاسر جهان پيشبينى شده كه به وسيله مشيح محقّق مىشود. در{ . كتاب مقدّس، اشعياء 11 و 12، يوئيل 3 و 4، زكريا 9، دانيال 2: 44، و 7: 13 و 27. } عهد جديد نيز به اين مطلب پرداخته شده و مكاشفه يوحنا به طور كامل به{ . كتاب مقدّس، متى 24: 15 - 44، و رسل 2: 17 - 21. }حوادث ناگوار آخرالزمان، اختصاص يافته و در پايان آن، به برقرارى صلح و آرامش جهان تحت حاكميت مؤمنان اشاره شده است. در ميان مكاتب{ . كتاب مقدّس، مكاشفه يوحنا 4 - 22؛ نجات بخشى در اديان، ص113 - 133. }بشرى، پيشبينى ماركس از مدينه كمونيستى همراه با كمون نهايى ايجاد شده، تصويرى از جامعه بىطبقه و بىنياز از دولت را ارائه مىدهد.{ . ماركس و ماركسيسم، ص 91 - 94. }
پيشبينىهاى رنهگنون (عبدالواحد يحيى) از افول و فروپاشى تمدّن مادّى غرب و ظهور مجدّد حقّ و حقيقت كه با نظر به دادههاى آيينهاى باستان و اديان ابراهيمى ارائه شده خبر مىدهد. نظريّه پايان تاريخ{ . بحران دنياى متجدّد، ص 2، 20، 55، 105، 154 و 186؛ علائم آخرالزمان، ص 188 - 199، 200 و 318. } فوكوياما پيروزى نهايى نظام غربى و حاكميّت ابدى آن بر سرتاسر جهان را پيشبينى كرده است و نظريّه{ . پايان تاريخ و آخرين انسانها مجله اطلاعات سياسى واقتصادى، ص 22. } برخورد تمدّنها از هانتينگتون، جنگ جهانى تمدّنها و نظم جهانى نوين براساس مرزهاى تمدّنى را در پايان اين دوره از جهان، پيشبينى مىكند. { . برخورد تمدّنها و بازسازى نظم جهانى، ص 485 و 516. }
ديدگاه كلّى قرآن درباره پايان تاريخ ديدگاه قرآن درباره سرانجام بشر، ديدگاهى خوشبينانه بود و پايان دنيا، پايانى روشن و سعادت آميز دانسته شده است. سرانجامِ سعادتمند جهان، همان تحقّق كامل غرض آفرينش انسانها است كه چيزى جز عبادت خداوند نخواهد بود:
و مَا خَلَقتُ الجِنَّ والإِنسَ إِلَّا لِيَعبدونَ. (ذاريات(51)، 56). عبوديّت الهى در سطوح گوناگون فردى و اجتماعى آن، براساس برنامه ريزى خداوند و در چارچوب اصل اختيار واقع شده و غالب انسانها از آن بهرهمند مىشوند: وَعدَ اللَّهُ الَّذينَ ءَامَنوا مِنكُم وعَمِلوا الصَّلِحتِ لَيَستخلِفنَّهُم فِىالأَرضِ... ولَُيمَكِّننَّ لَهُم دِينَهُم الَّذِى ارتَضى لَهُم و لَيُبدِّلنَّهُم مِن بَعدِ خَوفهِمأَمناً يَعبُدونَنِى لَايُشرِكونَ بِى شَيئاً (نور(24)،55). هُو الَّذِى أَرسَلَ رَسولَهُ بِالهُدى وَدِينِ الحَقّ لِيُظهِرَهُ عَلَىالدِّينِ كُلِّهِ. (توبه(9)،33؛ فتح(48)،28؛ صف(61)،9) { . تاريخ الغيبة الكبرى، ص 233 - 239؛ تاريخ ما بعدالظهور، ص33. } آيات ناظر به آينده جوامع انسانى، بر عنصر خوش بينى در جريان كلّى نظام طبيعت و طرد عنصر بدبينى درباره پايان كار بشر تأكيد ورزيده، به نوعى فلسفه تاريخ براساس سير صعودى و تكاملى آن اشاره دارد. از{ . قيام و انقلاب مهدى، ص 6 و 14. } نگاه اسلام، دين با پشت سر گذاشتن مراحل مختلف، در كاملترين شكل خود به بشر عرضه شده:
اَليَومَ أَكمَلتُ لَكُم دِينَكُم و أَتمَمتُ عَليكُم نِعمَتى و رَضيتُ لَكُم الإِسلمَ دِيناً (مائده(5)،3). و همواره با انتقال از جامعهاى به جامعه ديگر شكوفاتر مىگردد:
مَنْ يَرتدَّ مِنكُم عَن دِينِه فَسوفَ يأتِى اللّهُ بِقَومٍ يُحِبُّهم و يُحِبّونَه. (مائده(5)،54){ . فلسفه تاريخ، ص 251-247. } خداوند از پيامبران گذشته، پيمان گرفته كه به پيامبر خاتم(ص) ايمانآورده، به او يارى رسانند (آل عمران(3)،81) بنابراين، تمام نبوتها و شرايع پيشين، مقدمه و پيش درآمد شريعت ختميّهاند. از ظاهر برخى{ . نهج البلاغه، ص 20؛ خاتميّت، ص 21. } آيات، چون: والسَّبقونَ السَّبقونَ أُولئِكَ المُقرَّبونَ... ثُلَّةٌ مِن الأَوَّلينَ وَ قَليلٌ مِن الأَخِرين (واقعه(56)،10 - 13 و 14). و نيز بعضى روايات برمىآيد كه{ . صحيح بخارى، ج 4، ص 228 و 229. } پيشينيان از مردم آخرالزمان، فضيلت و مرتبه بالاترى داشتهاند؛ امّا اهل{ . بيضاوى، ج 5، ص 284؛ من وحى القرآن، ج 21، ص 329. } تفسير، سبقت گرفتگان را پيامبران و اصحابشان دانسته و سبقت را فضيلتى براى اقوام گذشته نشمردهاند؛ زيرا طبيعى است كه اصحاب پيامبر(ص)، نسبت به تمام پيامبران ديگر و اصحابشان بسيار كمتر باشند؛ البته{ . نهج البيان، ج 5، ص 135؛ نمونه، ج 23، ص 207. } رواياتى نيز حاكى از نسخ آيه مزبور نقل شده كه درست به نظر{ . الدرّالمنثور، ج 8، ص 8. } نمىرسد؛ و به دليل سطح بالاى{ . الكشاف، ج 4، ص 459. } معرفت مردم آخرالزمان معجزات حسّى اقوام گذشته، جاى خود را در اسلام به معجزه عقلى و علمى (قرآن) داده و وحى قرآنى، با سخن از قرائت { الاتقان، ج 2، ص 252. }و علم و قلم، آغاز مىشود: اِقرَأ بِاسمِ رَبِّكَ الَّذِى خَلَقَ خَلَقَ الإِنسنَ مِن عَلَقٍ اِقرَأ و رَبُّكَ الأَكرَمُ الَّذِى عَلَّمَ بِالقَلمِ عَلَّمَ الإِنسنَ ما لَم يَعلَم. (علق(96)، 1 - 5). و قرآن، از دوره ماقبل اسلام، به عنوان عصر جاهليت در مقابل عصر علم و خرد ياد مىكند: الجَهِليَّةِ الأُولَى (احزاب(33)،33). { خاتميت، ص 39-36. } از اين رو، طبق روايات، سوره توحيد و شش آيه آغازين سوره حديد، براى اقوامى در آخرالزمان نازل شده كه در كاوشهاى دينى، از اقوام پيشين ژرفانديشتر و دقيقترند. در{ . الكافى، ج 1، ص 91. } روايات متعدد ديگر نيز دوره آخرالزمان و مردم آن، به رغم وقوع فتنهها و آشوبهاى بسيار، بهترين زمان و بهترين مردم شناسانده شدهاند؛ بنابراين، ميان ديدگاه{ . بحارالأنوار، ج 52، ص 124 و 125؛ كتاب الغيبه، نعمانى، ص206. } خوشبينانه اسلام درباره پايان تاريخ و ظهور آفتهاى اجتماعى بسيار در آن دوره، هيچ گونه تنافى وجود ندارد. برخى از پيامبران نيز به دليل فضيلت مردم آخرالزمان، از خداوند خواستهاند كه نام و راهشان در ميان آنان جاويد بماند. (شعراء(26)،84) قرآن، امت{ . البرهان، ج 4، ص 174. } پيامبر را معتدلترين و در نتيجه كاملترين: و كَذلِكَ جَعلنكُم أُمَّةً وَسَطاً (بقره(2)،143). { . خاتميت، ص 19. } و بهترين امّت: خَيرَ أُمَّةٍ اُخرِجَت لِلنَّاسِ (آل عمران(3)،110). معرفى مىكند؛ بر همين اساس،{ . نمونه، ج 23، ص 208. } خوارق عادت در آخرالزمان به كمترين ميزان رسيده و خداوند از طريق سنتهاى طبيعى تاريخ، جوامع بشرى را با آزمايشهاى مختلف به حدى از بلوغ، شعور و تجربه مىرساند كه زمينه حكومت جهانى صالحان مهيا شود و بر اساس سنّت هميشگى{تاريخ الغيبه الكبرى، ص 244-242. } خويش، مؤمنان را بر همه موانع چيره ساخته، به فتح و پيروزى پايدار مىرساند: إِنَّهُم لَهمُ المَنصُورونَ و إِنَّ جُندَنا لَهُم الغَلِبون. (صافات(37)،172 و 173). { . فى ظلال، ج 5، ص 3002. } از مجموعه مباحث گذشته مىتوان نتيجه گرفت كه دوره اسلامى، همان دوره آخرالزمان است كه تحقق كامل ديدگاه مثبت اسلام درباره پايان تاريخ، در عصر ظهور امام مهدى(عج) به وقوع خواهد پيوست.
نشانهها و رخدادهاى مهم آخرالزمان ختم نبوت و نزول واپسين شريعت كه با ظهور پيامبر اسلام تحقق يافت، نخستين نشانه پايان تاريخ به شمار مىرود؛ لذا مفسران، مقصود{الفرقان، ج 26 و 27، ص 109. } ازنشانههاى قيامترادر آيه ذيل، بعثت پيامبر(ص) دانستهاند كه نسبت به عمر جهان، فاصله بسيار كمى تا قيامت دارد: { مجمع البيان، ج 9، ص 154؛ قرطبى، ج 16، ص 159. } فَهَل يَنظُرونَ إِلاَّ السَّاعَةَ أَن تَأتِيَهُم بَغتَهً فَقَد جَاءَ أَشراطُها. (محمد(47)،18) در آخرالزمان وقايع فراوان ديگرى نيز پيشبينى شده كه بيشتر به دوره پايانى آن (مقارن با ظهور حضرت مهدى) مربوط مىشود:
1. بحران معنويّت: پيش از ظهور امام زمان(عج) جوّ حاكم بر جهان، جوّ ستم، گناه و فساد خواهد بود: اِقتَربَ لِلنَّاسِ حِسابُهُم و هُم فِى غَفلَةٍ مُعرِضون. (انبياء(21)، 1). در اين آيه، مردم آخرالزمان، به غفلت و اعراض از خداوند، متّصف شدهاند. در روايات نيز منظور از{التفسير الكبير، ج 22، ص 140؛ التحريروالتنوير، ج 17، ص 9. } اشراطالساعة كه در آيه 18 سوره محمد(47) به آن اشاره شده، رواج بيش از حدّ كفر، فسق و ظلم دانسته شده و موارد متعدّدى از آن بر شمرده شدهاست. {تفسير قمى، ج 2، ص 279 - 282؛ نورالثقلين، ج 5، ص 37. }
2. وقوع اختلافها و درگيرىهاى بسيار: يكى از نشانههاى آخرالزمان، اختلافها و درگيرىهاى فراوان ميان گروههاى گوناگون است: فَاختَلفَ الأَحزابُ مِن بَينهِم فَويلٌ لِلَّذينَ كَفَروا مِن مَشهَدِ يَومٍ عَظِيم. (مريم(19)، 37) روايات، اين آيه را به ظهور فرقههاى مختلف در جهان اسلام مربوط دانستهاند كه در آخرالزمان پديد آمده، موجب اختلافهاى بسيار خواهند شد. آيه يَلبِسَكُم شِيَعًا و يُذِيقَ{ . تفسير عيّاشى، ج 1، ص 64؛ البرهان، ج 3، ص 712. } بَعضَكُم بَأسَ بَعض (انعام(6)، 65) نيز به وقوع اختلافها و قتل و كشتار در آخرالزمان تفسير شده است. بر{تفسير قمى، ج 1، ص 232. } اساس روايتى، آيه ولَنبلونَّكم بشىءٍ مِن الخَوف و الجُوع و نَقصٍ من الأَمولِ و الأَنفُس... (بقره(2)،155) به ترس و ناامنى، گرسنگى و قحطى و فقر و كشتار در آخرالزمان اشاره دارد. { . نور الثقلين، ج 1، ص 142. }
3. ظهور دجّال: درهرسه دين آسمانى يهود، مسيحيت واسلام، ظهورفاسدترين ومخرّبترين جريان منحط در طول تاريخ، پيش بينى و از خطر آن پرهيز داده شده است. دجّال{كتاب مقدّس، عهد قديم، زكريا 9: 6 و 7 و دانيال 7: 19 - 27 و عهد جديد، متّى 24: 15 - 25 و نامه اول يوحنا 4: 1 - 6 و مكاشفه يوحنا 13: 11 - 17؛ سفينةالبحار، ج 2، ص 162 و 163. } كه تجسّم كفر، فريب و گمراهى است، در آخرالزمان ظاهر شده، مردم را به پرستش خويش مىخواند. برخى از مفسّران، تفسير آيه لَخلقُ السّموتِ والأرض أكبرُ مِن خَلقِ النّاسِ (غافر(40)،57) را به ظهور دجّال ناظر دانستهاند كه درديد مردم، عظيمترين موجود جلوه مىكند؛ در حالى كه{تاريخ مابعدالظهور، ص142-139؛ علائم آخرالزمان،ص303 - 316. } خداوند، او را از بسيارى مخلوقات ديگر كوچكتر مىشمارد. سرانجام اين{كشفالأسرار، ج 8، ص 482 - 484. } پديده به دست عيسى(ع) محو و نابود خواهد شد. { . همان، ج2، ص141 - 143؛ الدرّالمنثور، ج5، ص674 و 675. }
4. وقوع مصائب: برخى از آيات عذاب بر كافران و گنهكاران آخرالزمان كه نزول عذاب را انكار مىكنند؛ تطبيق داده شده است: إن أتكُم عَذابُهُ بَيَتاً أَو نَهاراً مَا ذَا يَستَعجِلُ مِنهُ الُمجرِمونَ. (يونس(10)،50) فَإِذا نَزلَ بِسَاحَتهِم فَساءَ صَباحُ المُنذرين. (صافات(37)،177). {بحارالانوار، ج 9، ص 213 و 232، ج 52، ص 185؛ ج 53، ص56. } با استفاده از آيه 65 انعام(6)، برخى از اين عذابها بدين شرح گزارش شدهاند: صدايى هراسناك و دود در آسمان و حاكمان ستمگر: قُل هُو القادِرُ عَلى أَن يَبعَثَ عَليكُم عَذاباً مِن فَوقِكُم، فرو رفتن برخى انسانها در زمين. أَو مِن تَحتِ أَرجُلِكُم، اختلافات بسيار در دين، أَو يَلبِسَكُم شِيَعاً قتل و كشتار و يُذِيقَ بَعضَكُم بَأسَ بَعض. در اين دوره زمانى، ترس و ناامنى،{تفسير قمى، ج 1، ص 232. } گرسنگى و قحطى و فقر و كشتار نيز بسيار رخ خواهد داد: وَ لَنبلُونَّكُم بِشَىءٍ مِنَ الْخَوفِ والْجُوعِ و نَقصٍ مِن الأَمولِ وَالأَنفُس..... { . نورالثقلين، ج 1، ص 142. }
5. خروج سفيانى: بيشتر مفسّران، از ظهور لشكرى طغيانگر كه در آخرالزمان در كشورهاى اسلامى به ستم و تعدّى پرداخته، سرانجام در صحرايى بيرون از مكّه، گرفتار عذاب الهى مىشوند، خبر داده و آيه ولَو تَرى إِذ فَزِعُوا فَلَا فَوتَ و أُخِذوا مِن مَكانٍ قَرِيب (سبأ(34)،51) را درباره آن لشكر دانستهاند. در روايات شيعه و سنّى، نام رهبر اين لشكر، سفيانى ذكر شده است. آيه أَفأَمِنَالَّذينَ مَكَروا السَّيَِّاتِ{جامعالبيان، مج 12، ج 22، ص 129؛ الدرّالمنثور، ج 6، ص712 - 714؛ عيّاشى، ج 2، ص 57. } أَن يَخسِفَ اللّهُ بِهِمُ الأَرضَ... . (نحل(16)، 45) نيز كه توطئهگران را به فرو رفتن در زمين تهديد مىكند، بر لشكر سفيانى تطبيق داده شده است. آيه { البرهان، ج 1، ص 352 و 354. } ...ءَامِنوا بِما نَزَّلنا مُصَدِّقًا لِما مَعَكُم مِن قَبلِ أَن نَطمِسَ وُجوهًا فَنَرُدَّها عَلى أَدبارِهَا (نساء(4)، 47) نيز درباره بازماندگان لشكر سفيانى تأويل شده كه صورتهايشان معكوس گشته، پشت سرشان قرار مىگيرد. { . همان. }
6. نداى آسمانى: بنابر روايات شيعه، جبرئيل نخستين كسى است كهبا امامزمان(عج) بيعت كرده و با صدايى بلند به گونهاى كه به گوش همه جهانيان برسد، اين آيه را تلاوت مىكند: أَتى أَمرُ اللّهِ فَلَا تَستَعجِلُوهُ؛ فرمان خدا رسيد؛ پس ديگر شتاب مكنيد. (نحل(16)، 1). { . تفسير عيّاشى، ج 2، ص 254. } آيه وَاستَمِع يَومَ يُنادِ المُنادِ مِن مَكانٍ قَريبٍ يَومَ يَسمَعونَ الصَّيحَةَ بِالحَقِّ ذلِكَ يَومُ الخُروجِ (ق(50)،421) نيز به اين حادثه، تأويل شده است. { . نورالثقلين، ج 5، ص 118 و 119. }
7. ظهور منجى بزرگ بشر:
مهمترين رخداد آخرالزمان، ظهور دوازدهمين امام شيعيان براى رهايى انسانهاست: جَاءَالحَقُّ و زَهقَ البطِلُ إِنَّ البطِلَ كانَ زَهوقًا. (اسراء(17)، 81) اين آيه كه از پيروزى چشمگير حق بر باطل سخن مىگويد، در روايات به ظهور مهدى(عج) تأويل شده است. آيه }148 . البرهان، ج 3، ص 576. } بقره(2). آيه أَينَ ما تَكونُوا يَأتِ بِكُمُ اللّهُ جَمِيعًا نيز بر ياران نخستين مهدى(عج) كه خداوند آنان را گرداگرد حضرت حاضر مىسازد، تطبيق داده شده است. آيه فَإِن يَكفُربِها هؤُلَاءِ فَقَد وَكَّلنا{ . مجمعالبيان، ج 1، ص 426؛ البرهان، ج 1، ص 347 - 355. } بِها قَومًا لَيسوا بِها بِكفرين{ البرهان، ج 2، ص 448. } (انعام(6)،89) نيز چنين است.
8. نزول عيسى(ع): يكى از رخدادهاى آخرالزمان، فرود آمدن عيسى(ع) از آسمان است: و إِنَّه لَعِلمٌ لِلسَّاعَةِ فَلاتَمتَرُنَّ بِها (زخرف(43)، 61)، وإِن مِن أَهلِ الكِتبِ إِلَّا لَيُؤمِنَنَّ بِه قَبلَ مَوتِهِ. (نساء(4)، 159) مفسّران با استفاده از اين آيات، ظهور دوباره عيسى(ع) در آخرالزمان راپيشبينى كردهاند و در روايات نيز تصريح { جامعالبيان، مج 3، ج 3، ص 394 - 396؛ مج 4، ج 6، ص 25 - 30؛ مج13، ج25، ص115 و 116؛ كشفالأسرار، ج 9، ص 74 و ج 2، ص 143؛ ابنكثير، ج 1، ص 589 و 590. } شده كه وى در بيتالمقدّس به نماز جماعت امامزمان(عج) اقتدا و در جنگهاى ايشان نيز شركت خواهد كرد. براساس اين تفسير، فرود آمدن { مجمعالبيان، ج 3، ص 211؛ نورالثقلين، ج 1، ص 571؛ روحالمعانى، ج 14، ص 147. } عيسى(ع) از آسمان، يكى از نشانههاى نزديكى قيامت شمرده شده و از ايمان آوردن همه اهل كتاب به حضرت عيسى(ع) در آخرالزمان كه يكى از فرماندهان امامزمان به شمار مىرود، خبر داده شده است.
9. خروج جنبندهاى از زمين: قرآن با رمز و ابهام از خروج جنبدهاى حكايت مىكند كه هنگام رويگردانى مردم از معنويّت ،از زمين خارج شده، با مردم سخن مىگويد. و إِذا وَقعَ القَولُ{ . الميزان، ج 15، ص 396. } عَلَيهِم أَخرَجنا لَهُم دابَّةً مِنَ الأَرضِ تُكَلِّمُهُم أَنَّ النَّاسَ كَانوا بَِايتِنا لَايُوقِنون. (نمل/27، 82) در تفاسير، مطالب بسيارى درباره اين موجود شگفت بيان شده كه تا حدّ{ . جامعالبيان، مج11، ج20، ص20-18؛ كشفالأسرار، ج7، ص258-256؛ قرطبى، ج 13، ص 156 - 158. } بسيارى غير واقعى و بىاساس به نظر مىرسد و در ظاهر برگرفته از منابع{ . الميزان، ج 15، ص 396. } اسرائيلى است. { . كتاب مقدّس، مكاشفه يوحنا 13. }
10. هجوم يأجوج و مأجوج:
قومى وحشى و فاسد با تخريب سدّ ذوالقرنين، در اندك زمانى سرتاسر جهان را پر از ظلم و فساد خواهد كرد تا آن كه بنابر روايات، در عصر ظهور مهدى، به طور كلّى از بين خواهد رفت: حَتَّى إِذا فُتِحَت يَأجوجُ و مَأجوجُ و{ . جامعالبيان، مج 10، ج 17، ص 115 - 121؛ تاريخ مابعدالظهور، ص 146 - 150. }هُم مِن كُلِّ حَدَبٍ يَنسِلون. (انبياء(21)،96) برخى، يأجوج و مأجوج را يكى از نژادهاى انسانى، با صفات ظاهرى خاص يا موجوداتى خارقالعاده دانستهاند كه از پشت مانعى مادّى خارج شده، به كشتار مردم و تخريب منابع طبيعى خواهند پرداخت. برخى{ . كشفالاسرار، ج5، ص743- 746؛ الدرّالمنثور، ج 5، ص677-674؛ الميزان، ج 13، ص 336 - 398. }ديگر نيز آنان را نمادى از يك تمدّن مادّى مخرّب شمردهاند كه سدّ معنوىِ ساخته شده به دست پيامبران را منهدم و حيات طبيعى و معنوى را بر كره زمين تهديد خواهد كرد؛ در هر حال،{ . تاريخ ما بعد الظهور، ص 151؛ علائم آخرالزمان، ص200 - 202؛ الفرقان، ج 15 و 16، ص 213 - 223. } بيشتر مفسّران با استناد به آيه وَ تَرَكنَا بَعضَهُم يومَئِذٍ يَموجُ فِى بَعضٍ و نُفِخَ فِىالصُّورِ فَجَمَعنهم جَمعًا (كهف(18)، 99) كه بنابر قول مشهور، به هجوم آنان اشاره داشته و بىدرنگ از قيامت سخن به ميان آورده، آن را از نشانههاى متّصل به قيامت شمردهاند و سخن از بازگشت برخى اقوام گذشته را هنگام خروج يأجوج و مأجوج مربوط به قيامت دانستهاند: و حَرَامٌ عَلى قَريَةٍ أَهلَكنها{ . مجمعالبيان، ج 7، ص 102؛ كشفالأسرار، ج 6، ص 306 و 307؛ الميزان، ج 14، ص 326. } أَنَّهُم لَايَرجِعونَ حَتَّى إِذا فُتِحَت يَأجوجُ و... . (انبياء(21)، 95 و 96) برخى ديگر، اين حادثه را به استناد روايات بسيار، به دوران ظهور مربوط دانسته و اشاره{ . الفرقان، ج 16 و 17، ص 362 - 365. } به بازگشت برخى اقوام را به مسأله رجعت ارتباط دادهاند. { . تاريخ ما بعدالظهور، ص 150؛ الفرقان، ج 16 و 17، ص 365-362. }
11. رجعت: در آخرالزمان برخى از نيكوكاران و بدكاران زمانهاى گذشته، دوباره زنده مىشوند. وَ يَومَ نَحشُرُ مِن كُلِّ أُمَّةٍ فَوجاً مِمَّن يُكَذِّبُ بَِايتِنا. (نمل(27)، 83) اين آيه فقط به برانگيخته شدن عدّهاى از مكذّبان و نه همه آنها اشاره كرده؛ بدين جهت، روايات و مفسّران شيعه، ميان مصداق اين آيه و قيامت، تفاوت قائل شده و آيه را به آخرالزمان مربوط دانستهاند كه عدّهاى از نيكوكاران و بدكاران اعصار گذشته، زنده شده، هر يك نتيجه دنيايى اعمال خويش را خواهد ديد. مرگ و زندگى{ . مجمعالبيان، ج 7، ص 366؛ البرهان، ج 4، ص 228 - 231؛ الميزان، ج 15، ص 397 و 398. } دوباره: رَبَّنا أَمَتَّنا اثنَتَينِ و أَحيَيتَنَا اثنَتَينِ (غافر(40)، 11)، عذاب پيش از عذاب{ . بحارالأنوار، ج 53، ص 56. } بزرگ: و لَنُذيقَنَّهُم مِنَ العَذابِ الأَدنَى دُونَ العَذابِ الأَكبَر (سجده(32)، 21)،{ . همان. } ظهور بندگان پيكارجو پيش از قيامت: فَإِذا جاءَ وَعدُ أُولهُما بَعَثنا عَلَيكُم عِباداً لَنا أُولِى بَأسٍ شَديد (اسراء(17)،5)، ميثاق{ . نورالثقلين، ج 3، ص 138 - 140. } پيامبران با خداوند براى ايمان آوردن و يارى رساندن به پيامبراسلام: و إِذ أَخَذَ اللّهُ مِيثقَ النَّبِيّينَ... لَتُؤمِنُنَّ بِه و لَتَنصُرنَّهُ (آلعمران(3)،81) و منّت الهى بر { . تفسير عيّاشى، ج 1، ص 181. } مستضعفان تاريخ: و نُريدُ أَن نَمُنَّ عَلَى الَّذينَ استُضعِفوا فِى الأَرضِ و نَجعلَهُم أَئِمَّةً و نَجعَلَهُم الورِثين. (قصص(28)،5){ . نورالثقلين، ج 4، ص 107. } همگى به رجعت، تفسير و تأويل شدهاند؛ با اين حال در تفسير آيات پيشين، آراى ديگرى نيز گفته شده است. { . تاريخ ما بعدالظهور، ص 632 - 639، 647. }
12. صلح و آرامش پايدار در سرتاسر جهان:
پس از پيروزى حضرت مهدى(عج) و يارانش، آرامش و معنويّت بر جهان حاكم خواهد شد:وَعَدَ اللّهُ الَّذينَ ءَامَنوا ... وَ لَيُبدِّلَنَّهُم مِن بَعدِ خَوفِهِم أَمناً... . (نور(24)، 55)، إِنَّ الأَرضَ لِلّهِ يُورِثُها مَن يَشاءُ مِن عِبادِهِ و العقِبَةُ لِلمُتَّقين (اعراف(7)،128)، و قتِلوهُم حَتَّى لَاتَكونَ فِتنةٌ و يَكونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلّه (انفال(8)، 39)، لِيُحِقَّ الحَقَّ و يُبطِلَ البطِلَ. (انفال(8)، 8) اين آيات و آيات ديگر كه از ميراثبرى صالحان و مستضعفان و جانشينى آنان در زمين ياد مىكند (انبياء(21)،105؛ اعراف(7)، 137؛ قصص(28)، 5) همگى بيانگر اين واقعيّتند كه سرنوشت اين جهان، پس از جهادى الهى به امامت امامزمان(عج)، سرانجام به دست مؤمنان افتاده و جهانيان همگى در سايه حكومت حضرت در صلح و معنويّت به سرخواهند برد. افزون بر اين، تحقّق{مجمعالبيان، ج 7، ص 106؛ عيّاشى، ج 1، ص 183 و ج 2، ص50 و 56 - 61؛ نورالثقلين، ج 2، ص 57. } كامل آيات وَ لَه أَسلَمَ مَن فِىالسَّموتِ و الأَرضِ (آلعمران(3)، 83) و يُحىِ الأَرضَ بَعدَ مَوتِها (حديد(57)،17) و اليَومَ يَئِسَ الَّذينَ كَفروا مِن دِينِكُم فَلاتَخشَوهُم وَ اخشَون (مائده(5)، 3) و يَومئذٍ يَفرُحالمؤمِنونَ بِنَصرِاللّهِ... (روم(30)، 4و 5) نيز در اين دوره زمانى دانسته شده است. در آن هنگام، همه {تفسير عيّاشى، ج 1، ص 183 و 292؛ نورالثقلين، ج 5، ص 242 و 243؛ البرهان، ج 4، ص 336. } نعمتهاى آسمان و زمين بر آنها نازل و از آسايش و سعادت كامل بهرهمند خواهند شد: لَفَتحنَا عَليهِم بَركتٍ مِنَ السَّماءِ والأَرضِ.... (اعراف(7)، 96) { نورالثقلين، ج 2، ص 52. } چون اين مردم در سايه حكومت حضرت مهدى به بالاترين حدّ رشد و بلوغ مىرسند، بدين ترتيب، خلافت انسان بر زمين به كاملترين حدّ خود خواهد رسيد؛ در عين حال، وجود مقدّس امام معصوم (امام مهدى يا امامان ديگر هنگام رجعت) تا قيامت در دنيا حضور داشته، جامعه انسانى هيچگاه از حضورشان بىنياز نمىشود. { . الايقاظ منالهجعه، ص 392 - 405؛ على و پايان تاريخ، ص92-82. }
پىنوشتها : برگرفته از دائرة المعارف قرآن كريم. با سپاس از مركز فرهنگ و معارف قرآن كه اين مقاله را در اختيار مجله موعود قرار دادند.